جدول جو
جدول جو

معنی نخوت فروش - جستجوی لغت در جدول جو

نخوت فروش
(سِ)
متکبر. مغرور. (آنندراج). نخوت پیشه. بزرگ منش. متکبر. دارای تکبر. خودبین. خودپرست. طالب جاه و جلال. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَخْ / نِخْ وَ فُ)
عمل نخوت فروش. رجوع به نخوت فروش شود
لغت نامه دهخدا
(خِ فُ)
آنکه خشت فروشد. لبان
لغت نامه دهخدا
(خَ نَ / نِ کَ دَ / دِ)
فروشندۀ خون. آنکه خون مقتول را بچیزی سهل معاوضه کند. (آنندراج) ، آنکه خون خود را در مقابل وجهی می فروشد تا از بدن او خون بگیرند و در شیشه ها کنند و بهنگام احتیاج مریضی بخون آن را بدو تزریق نمایند
لغت نامه دهخدا
(گَ)
فروشندۀ نخود. فروشندۀ نخود برشته. نخودبریز:
بت نخودفروشم که روی اوست چو مه
ز خال اوست دلم در پی نخود سیه.
سیفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
آنکه نفت به مردم فروشد. فروشندۀ نفت
لغت نامه دهخدا